عصر قدرتهای میانه فرارسیده است
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۳۴۳۲۲
فرارو- همزمان با سال نوی میلادی چشم انداز ژئوپولیتیکی با گسترش دامنه بریکس و عضویت اعضای تازه ای، چون ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و اتیوپی دستخوش تغییر و تحول شد. این تحول توجه تازهای را به پیکربندی مجدد نظم جهانی، تقویت وضعیت چند قطبی و نقش تاثیرگذار و روافزون قدرتهای میانه (Middle Powers) جلب کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، قدرتهای بزرگ برای نفوذ جهانی به قدرتهای میانه تکیه میکنند. آنها نیز در بازیهای قدرت شرکت میکنند و برای پیشبرد منافع خود بین همکاری و مخالفت در نوسان هستند. به طور کلی، رقابت شدید بین قدرتهای بزرگ زمینههای مساعدی را برای قدرتهای میانه فراهم میسازد تا نفوذ خود را نشان دهند.
جهان پس از جنگ جهانی دوم به دو قطب تقسیم شد و قدرتهای میانه را وادار کرد تا با ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی همسو شوند. سیاست خارجی مستقل واقعی برای قدرتهای میانه تقریبا وجود نداشت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک انتخاب کمتر دوگانه ارائه کرد: همسو شدن با نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده یا دنبال کردن یک مسیر مستقل. با این وجود، انتخاب در برابر تنها ابرقدرت جهانی خطر کنار گذاشتن تضمینهای امنیتی و منافع اقتصادی همراه با همسویی را به همراه داشت. در نتیجه، بسیاری از قدرتهای میانه با نظم تحت رهبری ایالات متحده همسو شدند و فعالانه در سازمانهای بین المللی شرکت کردند.
با کاهش نفوذ نسبی جهانی ایالات متحده لحظه تک قطبی به تدریج از بین رفت. عواملی مانند افزایش قدرت اقتصادی چین و توانایی آن کشور در جذب متحدان، بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، هزینههای قابل توجهی که امریکا در طول جنگهای عراق و افغانستان متحمل شد و توانمندسازی کلی قدرتهای میانه به این تغییر پارادایم دامن زد. این کاهش نفوذ چالشهایی را برای ایالات متحده و متحدان اش در پیشبرد منافع جمعی در سراسر جهان ایجاد کرد و باعث شکل گیری جمعی از قدرتهای میانه شد که تمایل بیش تری به انجام اقدامات جسورانه دارند.
در حالی که جهان با حفظ موقعیت ابرقدرت بلامنازع ایالات متحده در برخی جنبهها و ظهور چین، هنوز عناصری از دوقطبی بودن را نشان میدهد، اما وضعیتی متمایز و متفاوت در حال شکل گیری است. ارتباطات گسترده و کسب موقعیت اطمینان بخش روافزون قدرتهای میانه نشان دهنده تغییر وضعیت به سمت چند قطبی شدن است.
یک بلوک در حال رشد به رهبری چین به قدرتهای میانه بدیلهایی را ارائه میدهد و وابستگی آنان به ایالات متحده را کاهش میدهد. در دنیای چند قطبی قدرتهای میانه گزینههای بیش تر، استقلال و در نتیجه اهرمهای بیش تری به دست میآورند. این به معنای افزایش قاطعیت و خروج از اطاعت بی چون و چرای آنان از یک طرف است. تصور دنیایی با قدرتهای جهانی متعدد باعث جسورانه و قاطعانهتر شدن اقدامات قدرتهای میانه شده است. قدرتهای میانه قدرتمند در مناطق مختلف علاقه شدیدی به هژمونی منطقهای نشان میدهند.
فعالیت اخیر ترکیه در خاورمیانه، قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و آفریقا و نقش فعال آن کشور در اوکراین و درگیری فلسطین و اسرائیل؛ آرزوهای برزیل برای تبدیل شدن به صدای آمریکای لاتین و جنوب جهانی و جاه طلبیهای جهانی و منطقهای در حال گسترش هند نمونههایی از این روند هستند. چرخش استراتژیک ترکیه و گذار آن کشور به سوی تبدیل شدن به یک بازیگر مستقلتر و قاطعتر در خاورمیانه به خوبی تاثیر قطبهای متعدد قدرت را بر رفتار قدرت میانه نشان میدهد.
از لحاظ نظری کاهش نسبی هژمونی به افزایش موجهای ناسیونالیستی، بحرانهای منطقه ای، تضعیف جهانی نهادها و پیگیری سیاستهای خارجی مستقلتر توسط قدرتهای میانه دامن زده است.
قدرتهای میانه در انتخاب شرکای خود اهرمهایی به دست میآورند که به طور بالقوه چالشهای جدیدی را برای ایالات متحده ایجاد میکند. این قدرتها هم چنین به احتمال زیاد در پیگیری خواستهها و جاه طلبیهای خود قاطعتر میشوند. دورانی که ایالات متحده میتوانست بدون هیچ زحمتی پایبندی و پشتیبانی را تضمین کند در حال محو شدن است همان طور که الگوهای رای گیری اخیر در سازمان ملل متحد این امر را نشان میدهد.
تلقی همه جاه طلبیهای هژمونیک منطقهای به عنوان تهدید، خطر بیگانه شدن قدرتهای میانه و تبدیل کل مناطق به حوزههای ضد غرب را افزایش میدهد. با توجه به اجتناب ناپذیر بودن تضاد منافع در این دوره از بی ثباتی جهانی ایجاد دوستی دقیق با قدرتهای میانه جاه طلب و مدعی منطقهای راهبردی ارجح در مقایسه با رویارویی آشکار با آنان است.
گسترش نقش قدرتهای میانه در جهان چند قطبی در حال تحول، چالشها و فرصتهایی را برای بازیگران جهانی ایجاد میکند. با ادامه تغییر پویایی ها، تطبیق استراتژیها برای تعامل با قدرتهای میانه ضروری میشود. جهان در نوسان است و پذیرش رویکردی منعطف و فراگیر در روابط بین الملل برای پیمایش در این چشم انداز پیچیده ضروری است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل قدرت های میانه ایالات متحده منطقه ای چند قطبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۳۴۳۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محور تحولات و حذف دشمن مشترک
به گزارش قدس آنلاین، در این یادداشت آمده است: همکاری این کشورها فقط منحصر به نبرد روسیه و اوکراین نیست.
این فقط نوک کوه یخ است و عمق همکاریها بسیار بیشتر است. جنگ اوکراین صرفاً به تعمیق روابط اقتصادی، نظامی، سیاسی و فناوری آنها سرعت بخشیده است. در حال حاضر همگرایی در روابط این کشورها به ایجاد یک محور جدید تحولات منجر شده که می تواند چشم انداز ژئوپلتیکی جهان را تغییر دهد.
وقتی دولتهای ناراضی کارشکنی میکنند
این اندیشکده آمریکایی تأکید میکند : همگرایی این گروه، به منزله ایجاد یک بلوک انحصاری و متحد نیست، بلکه به منزله شکلگیری مجموعهای از دولتهای ناراضی است که بر سر هدف مشترکی برای براندازی اصول فعلی، اتفاقنظر دارند. وقتی این چهار کشور همکاری میکنند، اقدامات آنها همافزایی پیدا میکند و اثربخشی ابزارهای سیاست خارجی ایالات متحده برای تحریمها را کاهش میدهند. در حقیقت باید گفت هدف جمعی آنها ایجاد جایگزینی برای نظم فعلی است که به نظر آنها تحت سلطه ایالات متحده است.
تشکیل باشگاه ضدغرب
این دو عضو ارشد برنامههای امنیتی ایالات متحده ادامه میدهند: همکاری میان اعضای این محور چیز جدیدی نیست. چین و روسیه شراکت خود را از پایان جنگ سرد تقویت کردهاند. ایران و روسیه نیز پس از شروع جنگ سوریه با یکدیگر همکاری کردند. چین با پیوستن به همکاریهای روسیه و مشارکت در توافقنامههای انرژی با ایران، از تهران در برابر اثرات تحریمهای ایالات متحده حمایت کرده است. مسکو در دو دهه گذشته یکی از بزرگترین تأمینکنندگان تسلیحات تهران بوده و اکنون بزرگترین منبع سرمایهگذاری خارجی آن است. صادرات روسیه به ایران در ۱۰ ماهه اول سال ۲۰۲۲، ۲۷ درصد افزایش یافته است. برای سه سال متوالی چین، ایران و روسیه مانورهای دریایی مشترکی را در خلیج عمان برگزار کردهاند که آخرین آن در مارس ۲۰۲۴ بود.
مجله فارین افرز معتقد است: همکاری فزاینده میان چین، ایران، کره شمالی و روسیه ناشی از مخالفت مشترک آنها با نظم جهانی تحت سلطه غرب است؛ رویکردی که ریشه در این باور دارد که این سیستم به آنها موقعیت یا آزادی عملی را که شایسته آن هستند، نمیدهد. البته تاریخ نشان میدهد ممکن است برای گروهی از قدرتهای ناراضی، آینده مثبت پیشرو نباشد. مانند پیمان سهجانبه ۱۹۴۰ که آلمان، ایتالیا و ژاپن را متحد کرد و آنها موفق نشدند، اما جنگ جهانی دوم قطعاً تحولات جهانی را به همراه داشت.
تهدید چهار قدرت
آندریا کندال-تیلور و ریچارد فونتین ضمن بررسی همکاری رو به رشد میان چین، ایران، کره شمالی و روسیه معتقدند اختلافات جدی میان این کشورها وجود دارد؛ چرا که با روی آوردن مسکو به پکن، مسکو به پذیرش نقش شریک کوچکتر باید قانع باشد. البته در چنین تحلیلی شدت تهدید نادیده گرفته میشود. از سویی دیگر اقتصاد آمریکا بسیار بزرگتر، ارتش آن به طور قابل توجهی قدرتمندتر و سیستم دموکراتیک آن پایدارتر است و واشنگتن هنوز هم میتواند از تحولات این محور جلوگیری کند.